آب ؛ آتش ؛ خاک ؛ هوا
آبی که از تو دریغ کردند
آتشی که در خیمه گاهت افتاد
خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها
و هوایی که عمری است افتاده در دل های ما
::::ترکیب ای چهار عنصر میشود ::::
کـــــــــــــــــربـــــــــــــــــلا
آب را گل نكنید . . .
شاید از دور علمدار حسین،
مشك طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،
می رسد تا كه از این آب روان،
پر كند مشك تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم،
تا علی اصغر بی شیر رباب، نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .
آب را گل نكنید . . .
كه عزیزان حسین، همگی خیره به راهند كه ساقی آید،
و به انگشت كرم گره كور عطش بگشاید . . .
آب را گل نكنید . . .
كه در این نزدیكی،عابدی تشنه لب و بیمار است، در تب و گریه اسیر . . .
آب را گل نكنید . . .
كه بود مهریه مادرشان، نه همین آب كه هر جای دگر،
رود و نهری جاریست، مهر زهرای بتول است،
از این است كه من میگویم
آب را گل نكنید، آب را گل نكنید . . .
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت